مــــــــــــهـــــــــــــــــــرانمــــــــــــهـــــــــــــــــــران، تا این لحظه: 10 سال و 7 ماه و 28 روز سن داره

پــــســـرم تـــــاج ســــرم مهران

عکس

    عکس ها در ادمه می باشد                   مهران جان این عکس تولد پسر عمو بابات  گرفتم که   سه سالش هست     اینم تولد یک سالگی درختر عموت نسترن         این عکس هم خانه باباجیم گرفتم که هر پنجشنبه انجا هستیم شام ابگوشت هست         ...
9 آذر 1392

پسرم زرنگ هست

عزیزم زرنگ شدی عزیز مامان 2ماه و نیمت هست دیروز تونستی سر و گردنت را از متکا جدا کنی  و وقتی دستت را میگیریم زور میزنی و میشینی افرین گل پسر دیشب بابا امد یک شالم برای من یکی لباس با کربات برات کادو او   امروز کم تر گریه کردی ,پسر مامان داری لوس میشی گریه های لوسی میکنی ,بغلی هم شدی, ناز نازی هم شدی ...
9 آذر 1392

این چند روز

سلام گل پسرم ,زندگی مامان,عشق مامان, عمر من . عزیزم این چند روز کربلایی داشتیم و و سه شنبه بابا رفت مشهد که اسب مامان را بیارد چهارشنبه ظهر شروع کردید به گریه که من به شما قطره دادم بهتر شدید شب رفتیم مهمانی که شما شروع به گریه دادو  بیداد  که به شما ابجوش نعنا دادیم اما فایده نداشت که من به مامی جون گفتم من برم خانه و شروع کردم به گریه که شما درد دارید  و ارام نشدید و همه فامیل دعوا کرند که این چیز عادی هست بچه های ما تا چهار ماه گریه میکردند  و شما به هیچ عنون می می نمیخوردید. دیگه مامی جون بغلت کرد و شما را خواباندوقتی بیدار شدید بهتر بودید .اما بازم گریه و دا...
8 آذر 1392

تغییرات پسرم تاج سرم

ماشالله یادتان نرود پسر گلم عزیز مامان تغییرات شما در این چند وقت. وقتی به دنیا امدی صدای گریه شما رخیلی ارام بود وقتی بردیمت خانه بیشتر روز خواب بودید وقتی هم شیر میخواستید ای صداهای ارامی به گوش میخورد که شما شیر میخواهید و تا 15 روزگی که بردیمت برای ختنه ان موقع بود که صدای گریه شما را شنیدیم که عزیزم گفت که صدای گریه مهران اخر شنیدیم. تازه کمی گریه یاد گرفته بودی بازم ارام بودی . از پنچ روزگی که میخوای بخوابی گریه میکنی و بیشتر نق میزنی. اوایل بهت میگفتم مهران مهربانه وی مدت هست که همش میخوای بغل باشی  بیشتر گریه میکنی. مامان جان بعضی وقت ها  خیلی اخم میکنی و قیافه میگری و باد ...
5 آذر 1392

عکس از اسکیموی مامانی

سلام پسره گلم  نفس مامان  زندگی مامان  تاج سرم   اینم چند تا عکس از چند روز پیشت امروز 67 روزت هست الان رو پام هستی و داری من را نگاه میکنی       پسر گلم اینجا دیدم داری ناز نگاهمان میکنی ازت عکس گرفتیم   عزیزم این لباس را تاز تنت کردیم روش نوشته 3تا 6 نمیدونیم وزن هست یا ماه هست اما کوچیکت شده      قربونه چشم های سبزت بشم      اینجا شدی اسکیمو     عزیزم بغل باباحاجیم هستی خانه باباحاجی و بابا  حاجی خیلی دوست داره  ...
2 آذر 1392